https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir

حق و باطل از دیدگاه امام علی علیه السلام

چکیده:

هر انسان دردمند و بیداری در هر زمان و جامعه ای، در پی شناخت حق و باطل است تا بتواند راه حق را برگزیند و به سعادت و رستگاری نایل آید. با پژوهشی در خطبه ها و نامه ها و کلمات حکمت آمیز حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه درباره حق و باطل » ، موضوعات ذیل جلب توجه می کند: حق و باطل و مصادیق آن; معیارهای شناخت حق و باطل و بزرگ ترین و مهم ترین آن ها; استقامت و تلاش در راه حق; موانع وصول به حق; سرانجام اهل حق و اهل باطل. حرکت در عرصه معرفت حق با همه ارزش والایش برای کسانی که آمادگی های علمی و عملی لازم را برای صعود به قله های فرازمند حقیقت و معرفت توحیدی کسب نکرده اند، راهی است دشوار و چه بسا به جای هدایت، به تباهی وهلاکت منجر شود، پس برای رسیدن به حق، باید پیرو قرآن و سنت بود و بدون کسب صلاحیت لازم، از گرفتار شدن در باتلاق های شبهات و چون و چراهای بی فرجام دوری کرد. توجه به بزرگ ترین معیار حق - یعنی پیامبرصلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام، به ویژه مولا علی علیه السلام - در وساطت نزول فیض و رحمت حق و دفع موانع حق، امری حتمی و لازم است، بنابراین، باید فرصت ها را مغتنم شمرد و با دقت در ژرفای بیانات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام همچون نهج البلاغه مانع از قرار گرفتن این میراث عظیم و گنجینه پربها در کنج انزوا شد.

*حق و باطل

الف - معنای لغوی (حق)

برای حق معانی گوناگونی ذکر شده است: راغب اصفهانی در مفردات گوید: اصل حق به معنای مطابقت و موافقت است. (1)    صاحب تاج العروس می گوید: حق» یعنی ضد باطل» ، صدق، وجود ثابت و . (2)    

تفسیر مجمع البیان در شرح و تفسیر لغوی آیه 7 سوره انفال و جاهایی که واژه حق » به کار رفته است، چنین می نویسد: حق آن است که شی ء در موقع خود واقع شود. (3) گویی به نظر وی، حق» هم معنای عدل است و این معنا بر تمام مصادیق حق » قابل تطبیق است. خداوند در قرآن می فرماید: از میان آنان کسی هست که ضلالت و گم راهی بر او به حق واقع شد (نحل: 36)

ب - معنای لغوی (باطل)

معمولا از معنای حق، ضد آن یعنی باطل نیز فهمیده می شود: صاحب مفردات گوید: باطل چیزی است که در مقام فحص ثبات ندارد و در فعل و قول هر دو به کار می رود. (4) در اقرب الموارد آمده است: باطل مقابل حق است و آن را فاسد و بی اثر و ضایع می سازد. (5) صاحب قاموس قرآن می گوید: باطل آن است که در قضاوت عمومی مضمحل می شود و بشر در عین ابتلا به باطل به ضرر و ناحق بودن آن حکم می کند. (6)    

ج - معنای (حق و باطل) در کلام حضرت علی علیه السلام

حضرت علی علیه السلام می فرماید: برای هر حقی باطلی نیز قرار داده اند(7) و در عبارت دیگری از حق و باطل» چنین یاد می کنند: دایره حق در توصیف و بیان، از هر چیزی وسیع تر است، ولی به هنگام عمل از روی انصاف، مجال آن از همه چیز تنگ تر و کم وسعت تر است. (8) علی علیه السلام در این عبارات می فهماند که در تعریف لفظی از حق» ، هر کس به اندازه وسع خود با زیباترین واژه ها به توصیف آن می پردازد، ولی این ها جز تعریف لفظی چیز دیگری نیست و اصل حق» وقتی معنا می شود که از سر انصاف و عمل به آن نگاه کنیم. مولاعلیه السلام در کلام کوتاه دیگری به زیباترین وجه از (حق و باطل ) یاد می کند: حق سنگین، اما گواراست و باطل سبک، اما بلاخیز و مرگ آور. (9)   

* معیارهای شناخت حق و باطل

مصداق های حق» چیست؟ مصادیق باطل» کدام است؟ چگونه و با چه معیارهایی می توانیم آن ها را بشناسیم؟ این پرسش ها پیوسته در طول تاریخ برای همه انسان ها مطرح بوده است; چون هر کس راه و روشی برای زندگی انتخاب می کند. اما مهم آن است که آدمی کدام راه را برگزیند تا منطبق بر حق و متضمن سعادت و رستگاری باشد و با اهل حق در دنیا و آخرت همنشین گردد. پس ابتدا باید حق و باطل و معیارهای این دو را شناخت تا اهل حق و باطل را از هم تشخیص داد. (10) در بسیاری از خطبه ها و نامه ها و حکمت های حضرت علی علیه السلام به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به مصادیق و معیارهای حق یا باطل اشاره شده است:

الف - راه مستقیم

راه خدا; همان راهی که خداوند برای سعادت انسان تعیین می کند، راه حق و جز آن باطل است. به عبارت دیگر، اگر بپذیریم که خالق مهربان انسان را بیهوده نیافریده و برنامه و هدف زندگی شایسته ای برای او مشخص نموده، پس منشا راستین حق و تعیین کننده معیار شایسته برای شناخت حق همان آفریننده بزرگ هستی است. در نهج البلاغه می فرماید: انحراف به راست و چپ گم راهی و ضلالت (باطل) است و راه مستقیم و میانه جاده وسیع حق(11) مسلم است آن جا که علی علیه السلام از خدا می خواهد تا دل های همه به سوی حق متوجه شود، منظورش روی آوری قلبی به سوی خداست: خداوند دل های ما و شما را به سوی حق (راه راست) متوجه سازدو شکیبایی و استقامت و تحمل حق را به ما الهام نماید . (12)  

ب - اسلام حق است و غیر آن باطل

مجموعه بینش هاو دستورالعمل هایی که تمام مسیر حق را تشکیل می دهد اسلام» نام دارد و خداوند آن را مقرر کرده و معیار حق قرار داده و پیروی کامل از آن نشانه حرکت و ره سپردن در مسیر حق است: دین اسلام آیینی است که خداوند برای خویشتن انتخاب نموده. اسلام دارای ستون هایی است که خداوند آن ها را در اعماق حق استوار ساخته و بنیان آن را ثابت و استوار گردانیده است. (13)   

ج - پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله; بیانگر و معیار حق

از دیدگاه حضرت علی علیه السلام، وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سیره آن حضرت دقیقا حق بوده و آشکارکننده حق از جانب خدایی است که او را به حق مبعوث گردانیده و مسلم است که پیروی ازآن بزرگوار، معیار شایسته ای برای تمایز حق از باطل می باشد; یعنی هر کس مطابق دستورات آن حضرت راه سپرد حق است، وگرنه باطل: و گواهی می دهم که محمدصلی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست، خدا او را هنگامی فرستاد که نشانه های هدایت به کهنگی گراییده و جاده های دین محو و نابود شده، او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود . (14) در بسیاری از خطبه های آن حضرت علیه السلام می بینیم که پیامبرصلی الله علیه وآله را چنین توصیف می کنند: خداوند پاک و منزه حضرت محمدصلی الله علیه وآله را به حق مبعوث گرداند. (15) درباره حضرت محمدصلی الله علیه وآله نیز از خدا چنین درخواست می کند: خداوندا، برترین درودها و افزون ترین برکات خویش را بر محمدصلی الله علیه وآله، بنده و فرستاده خویش، بفرست; همو که پایان دهنده رسالت پیشینیان و گشاینده راه سعادت و هدایت و آشکارکننده حق به وسیله حق و جلوگیری کننده از تحریکات باطل هاست. (16)   

د - قرآن

یکی از بهترین معیارهای شناخت حق از باطل قرآن» است. اگر بخواهیم درباره قرآن از منظر نهج البلاغه سخن بگوییم، بحث کاملی می طلبد. در بسیاری از خطبه ها و نامه ها و حکمت های نهج البلاغه، به قرآن و موضوعات، آیات و دانش های گوناگون آن اشاره شده است; چنان که می توان گفت: نهج البلاغه ترجمان قرآن به حساب می آید، تا آن جا که به موضوع حق» ارتباط دارد، به برخی سخنان حضرت علی علیه السلام درباره قرآن اشاره می شود:

1- بیانگر راه مستقیم: تنها راه نجات، راه میانه است که قرآن کریم و میراث نبوت بر آن دلالت دارد و از آن مسیر سنت و طریقه رسول خداصلی الله علیه وآله آشکار می شودو سرانجام کارنیزبه سوی آن است. (17)   

2- پیوسته حق گو: کتاب خداوند در میان شما سخنگویی است که هیچ گاه زبانش از حق گویی خسته نمی شود و خانه ای است که پایه هایش هرگز فرو نمی ریزد و نیرومندی است که یارانش شکست نمی خورند. (18)   

 3- بیناکننده: این کتاب خداست که با آن می توانید حقایق را ببینید و با آن بگویید و به وسیله آن بشنوید و قسمتی از آن به وسیله قسمتی دیگر به سخن می آید و برخی از آن گواه برخی دیگر است. (19)  

4- میزان حق، راهنمای خیر و شر: خداوند کتابی هدایت کننده و راهنما برای انسان ها فرستاده و نیکی و بدی و خیر و شر را در آن آشکارا بیان کرده است. (20) قرآن برای هرگونه حجت آوری و داوری و بازخواست کردن، کفایت می کند. (21)  

ه. - اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

اهل بیت پاک رسول خدا علیهم السلام پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، در کنار قرآن و به عنوان مفسر و معلم قرآن و داناترین افراد به سیره و سنت رسول خداصلی الله علیه وآله راهنمایی امت را بر دوش دارند و همچون پرچم و نشانه، محور حق می باشند و افراد باید خود را با این محور بسنجند تا متوجه شوند چه قدر بر حق منطبق هستند. بدیهی است که باید به گونه ای پیرو آنان بود که نه از آنان پیش تر افتاد و نه عقب تر از آنان قرار گرفت که نجات انسان تنها ملازمت و هم راهی با آنان است: و خداوند در میان ما - اهل بیت علیهم السلام - پرچم و نشانه حق را برافراشت; هر که از آن پیش افتاد، از دین خارج شد و هر که با آن مخالفت کرد، نابود گردید و فقط هر که با آنان هم راهی نمود، به حق پیوست. (22)  

این خاندان پاک و معصوم همان کسانی هستند که ذره ای از حق منحرف نشده اند. از این رو، معیار شایسته حق و آیین الهی اند و راهشان ادامه سیره رسول گرامی صلی الله علیه وآله وبازدارنده ازهرگونه تحریف و گمراهی است. مسلم است هر جا حق از مسیرش خارج شود، به وسیله آن ها به جایگاه خویش بازگشته، از باطل فاصله می گیرد. بدین سان، در طوفان ها و گردبادهای حوادث، تنها در پناه ایشان می توان سالم ماند و همیشه بر مسیر حق باقی بود: کجا می روید و رو به کدام طرف می کنید؟ پرچم های حق برپاست و نشانه های آن آشکار است. با این که چراغ های هدایت نصب گردیده است، باز گمراهانه به کجا می روید و چرا سرگردانید، در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست؟ آن ها زمام های حق و پرچم های دین و زبان های صدقند. آن ها را در بهترین جایی که قرآن را در آن حفظ می کنید (در دل ها و قلوب پاک) جای دهید و همچون تشنه گامان، برای سیراب شدن به سرچشمه زلال آنان هجوم آورید. (23)  

مرحوم سید رضی خطبه ای را از مولا علی علیه السلام یاد می کند که به طور گسترده، به ارزش های آل محمد صلی الله علیه وآله اشاره کرده، ولی تنها بخشی از آن را نقل نموده است: آل محمد صلی الله علیه وآله مایه حیات و علم و دانشند و نادانی در میانشان مرده است. حلم آنان، شما را از علمشان آگاه می سازد و ظاهرشان از باطن آنان و سکوتشان شما را از حکمت و منطق خود مطلع می کند. و هرگز اهل بیت پیامبر علیهم السلام با حق مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های اسلام و پناهگاه های امن امت اسلامی اند. به وسیله آنان حق به اصل و جایگاه خویش باز می گردد و باطل از محل خویش دور و نابود می شود. (24)  

امیرالمؤمنین علیه السلام; بزرگ ترین نماد حق: حضرت علی علیه السلام کامل ترین انسان، عصاره هستی، تجلی خدا به طور کامل در یک انسان، زیباترین و بهترین و شایسته ترین معیار حق در همه اعصار و برای همه انسان هاست. اصلا حق با علی معنا پیدا می کند و علی با حق تجلی یافته و یکی گشته است. بارها حضرت محمدصلی الله علیه وآله به این موضوع اشاره نموده اند: الحق مع علی و علی مع الحق. (25)  

هرچند هیچ کس نمی تواند حق مطلب را درباره علی علیه السلام و حق بودن وی ادا کند، ولی نهج البلاغه آکنده از کلام گهربار آن حضرت است که درموردحق بودن خودماراراهنمایی می کند. در بسیاری از موارد، مولاعلیه السلام با اطمینان و قاطعیت و با سوگندی که از جانب صادق ترین انسان گفته شده است، درباره خود چنین تعبیراتی دارد: سوگند به آن که جز او آفریدگار و معبودی نیست، بدون هیچ تردیدی، بدانید که من در جاده حق قرار دارم و مطمئن باشید که آن ها (مخالفان و دشمنان علی علیه السلام) در لغزشگاه باطل قرار دارند. (26)  

هیچ شک و تردیدی نیست که برای شناخت حق از باطل و اهل حق از اهل باطل، حضرت علی علیه السلام ملاک و معیار شایسته و بارزی است که هر که در فکر و عمل، صادقانه و عاشقانه، با علی علیه السلام و سخنان او هماهنگ و هم گام و تابع و پیرو باشد، به حق نزدیک است و هرچه احساس دوری و غربت از علی علیه السلام کند و عمل و فکر علی علیه السلام برایش نامانوس آید، از حق نیز دور شده، به باطل روی آورده است. به عبارت دیگر، نگرش هر کس نسبت به علی علیه السلام، حق و باطل بودن خود را نشان می دهد.

نباید فراموش کرد که منظور از علی» علیه السلام تنها یک نفر نیست، بلکه حضرت علی علیه السلام سر سلسله امامت و ولایت و تداوم دهنده حقیقت برگزیدگی خدا و رسالت در میان مردم است. آری، علی شایسته ترین مردم و بر حق ترین آنان است. خود آن حضرت بارها به مناسبت های گوناگون، مردم را به این مهم متوجه می کرد و می فرمود: شما خوب می دانید که من برحق ترین مردم هستم و از همه مردم شایسته ترم. (27)  

این معنا برای حضرت علی علیه السلام تنها به منظور نشان دادن به مسلمانان نیست، بلکه منظور از برحق ترین» برای علی علیه السلام، در میان تمام انسان هاست; یعنی عامل تداوم حیات انسان ها علی علیه السلام بود; زیرا اگر چنین انسان بر حق و شایسته ای در میان انسان ها یافت نشود، ترجیح انسان بر دیگر موجودات کاری ناشایست است. آنان که در مسیر حق گام برنمی دارند و از برنامه های الهی در خلقت خویش غافلند، به طفیل وجود افراد معصوم و پاکی همچون علی علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام زنده اند، هر چند خود نمی دانند. این موضوع در کلام همه معصومان علیهم السلام و قرآن آمده است، آن جا که خداوند به رسول خودصلی الله علیه وآله می فرماید: ای پیامبرصلی الله علیه وآله، اگر تو و اهل بیتت نبودید، جهان و افلاک را نمی آفریدم. (28) کیست که واقعا حق شکرگزاری و عبادت خدا را آن چنان که شایسته است، به جا آورده باشد، جز این خاندان پاک که با عمل و فعالیت مستمر و عاشقانه خویش و به دور از هرگونه ریاکاری و تنبلی و بادقت و حساسیت، که با از دست ندادن فرصت ها به این مرحله رسیده و اسم اعظم خدا گشته اند؟ حضرت علی علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند، من اسم اعظم خدایم. (29)

پی نوشت ها:

1- راغب اصفهانی، المفردات فی الفاظ القرآن، بیروت، دارالتراث العربی، ص 129، واژه حق»

2- تاج العروس، ج 1، ص 432

3- فضل بن احمد طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 78

4- المفردات، پیشین، ص 68

5- اقرب الموارد، ج 1، ص 88

6- قاموس قرآن، ج 1، ص 230

7- 8- 9- نهج البلاغه، خطبه 194 / خطبه 216 / حکمت 368

24-23-22-21-20-19-18-17-16-15-14-13-12-11-10-نهج البلاغه، در حکمت 262، علی علیه السلام به یکی از مسلمانان که در انتخاب جانب علی علیه السلام ویاطرف مقابل آن حضرت علیه السلام در جنگ جمل متحیر مانده بود، فرمود:

انک لم تعرف الحق فتعرف من اتاه و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه »;

تو حق را نشناختی تا آن که حق را برگرفته است، بشناسی و باطل را نشناخته ای تا طرفدار آن را بشناسی » چنین کسی نه می تواند حق را یاری کند و نه باطل را خوار کند. بنابراین، ابتدا باید حق و باطل را شناخت تا بتوان اهل حق و باطل را نیز شناخت. / خطبه 16 / خطبه 205 / خطبه 198 / خطبه 195 / خطبه 128 / خطبه 72 / خطبه 16 / خطبه 133 / همان / خطبه 167 / خطبه 83 / خطبه 99 / خطبه 87 / خطبه 239

25-محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 13، ص 187/ مولی محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 1، ص 269 / ترمذی، سنن، ج 1، ص 78 / همچنین ر. ک. به: علامه امینی، الغدیر، چاپ سوم، تهران، اسلامیه، 1372، ج 2، ص 320-211

27-26-نهج البلاغه، خطبه 197 / خطبه 74

28-شیخ حر عاملی، مجموعه احادیث قدسی، مکتب اسلام، 1370، ص 79

29-جارالله زمخشری، تفسیر کشاف، چاپ سوم، تهران، اسلامیه، 1364، ج 1، ص 144

 

https://www.instagram.com/cnhamid.ir

www.CnHamid.ir


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها